مهدویت،آخرالزمان و فراماسونری

توطئه گران بین المللی 2 : بیلدربرگ و رسانه های خبری

    نظر

اگر 120ستاره سینما یا 120بازیکن فوتبال حرفه ای هر سال دراقامتگاهی محصور گردهم می آمدند و نگهبان های مسلح از آن محافظت می کردند، به هر دری می زدید که ببینید چه اتفاقی افتاده است. پـس چرا وقتی 120 نفر از برجسته ترین رهبران جهان در عرصه امور مالی و سیاست به این شکل گرد هم می آیند، هیچ کنجکاوی بروز نمی کند؟

 

 

 

 

بیلدربرگ و رسانه های خبری

و در سال 2005 حضور مارک وارنر،1، فرماندار ایالت ویرجینیا، در نشست بیلدربرگ در آلمان در مجموعه گزارشی در سراسر ویرجینیا پخش شد. وارنر عضو حزب دمکرات فرماندار ایالتی است که از سال 1952 همواره گرایش جمهوری خواهی داشته است، به استثنای سال 1964 که لیندون جانسون، سناتور
بری گلدواتر2 (جمهوری خواه از ایالت آریزونا) را شکست داد. حضور وی نشان می دهد نخبگان جهان وی را رئیس جمهوری بالقوه به شمار می آورند.
بیلدربرگ و گروه برادر وی، یعنی کمیسیون سه جانبه3، در انتخاب رؤسای جمهوری آینده مهارت دارند. در واقع، آنها دوستدارند در مسابقه ای که دو رقیب در آن حضور دارند، هر دو رقیب متعلق به آنها باشد. چیدمان این گونه است: جری فورد، بیلدربرگ؛ جیمی کارتر، کمیسیون سه جانبه؛ بوش پدر، کمیسیون سه جانبه و بیل کلینتون، بیلدربرگ.
وارنر جهت رعایت مقررات رازداری، مسافرت را در جدول کاری خود نگنجاند. هنگاهی که گزارشگر اسوشیتدپرس نظر غافلگیرانه را شنید، وارنر حضور را تأیید کرد اما از افشای اطلاعات خودداری کرد. به گزارشگر اسوشیتدپرس شماره ای از آمریکن فری پرس داده شد که حاوی جزئیات بیلدربرگ و فهرست شرکت کنندگان بود.
چگونه چنین سکوت خبری تقریباً کاملی بر 1800 روزنامه ای که تا چند سال پیش (اکنون به 1200 روزنامه کاهش یافته است) در ایالات متحده بود، اعمال شده است، در حالی که همه آنها در مقام حافظان و عاملان آزادی بیان سینه چاک می دهند؟
ارعاب روزنامه های بزرگ، بر تمام نشریات و خبرگزاری ها تأثیر می گذارد. بیشتر نشریات کشور برای دریافت اخباری که خارج از شهرهایشان رخ می دهد- در ایالت، کشور و جهان- به خبرگزاری ها متکی هستند. اگر خبری از بیلدربرگ در اخبار خبرگزاری های دیده نشود، سردبیران محلی به همان اندازه بی اطلاع می مانند که من در مدت 20 سال بودم. آنها به سختی می کوشند تا از روند اخبار شورای شهر، تیم فوتبال دبیرستان و تمام اخبار محلی عقب نمانند. به همین شکل، شبکه های کوچک رادیویی و تلویزیونی به بخش های خبری خود و شبکه های وابسته متکی هستند که آنها نیز به نوبه خود تا حد زیادی به خبرگزاری ها اتکا دارند.
خبرگزاری ها مانند تعاونی های کشاورزان عمل می کنند. نشریات شهرهای بزرگ چند برابر نشریات شهرهای کوچک برای اخبار پول می پرداند. وقتی آنها به خبرگزاری ها می گویند خبری از بیلدربرگ مخابره نکنند، این فشار واضح است.
خبرنگاران روزنامه های شرکت کننده هر کاری می کنند تا به قول خود در مورد سکوت خبری پای بند باشند. برای این روزنامه نگاران، خوردن و آشامیدن با ثروتمندان و افراد معروف تجربه مهیجی است. آنها این کار را به بهای اعتبار نشریات خود انجام می دهند.
مثال اخیر آن در نشست بیلدربرگ در بهار سال 2002 بود، که در شانتیلی در ایالت ورجینیا برگزار شد. در آن زمان، واشنگتن پست و تمام رسانه های جریان غالب پیش بینی می کردند که تهاجم آمریکا به عراق در اواخر تابستان یا اوایل پاییز رخ دهد. اما دونالد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا برای خشود کردن اروپایی هایی که مخالف تهاجم بودند، به بیلدربرگ اطمینان خاطر داد که این تهاجم تا سال
بعد -2003 - انجام نخواهد شد.
جیمی لی هوگلند، معاون سردبیر و ستون نویس واشنگتن پست سال هاست که همراه با ناشر روزنامه به بیلدربرگ رفته است. وی مجبور بود به اطمینان خاطر رامسفلد گوش کند. اما اجازه داد روزنامه خودش همچنان به پیش بینی «اواخر تابستان یا اوایل پاییز» ادامه دهد، هرچند که می دانست این پیش بینی اشتباه بود.وی حتی با تظاهر به دریافت اطلاعات از جای دیگر، روزنامه خود را هدایت نکرد- چون خیلی خطرناک بود.
اما پوشش خبری بیلدربرگ کاری نیست که مختص فصل بهار باشد- عملیاتی است که در تمام طول سال ادامه دارد. دو مورد از مهم ترین افشاگری ها درباره بیلدربرگ در به اصطلاح فصل کسادی 4 و به شکلی عجیب اتفاق افتاد.
درماه مارس 1985، واشنگتن پست درچند خط دربخش اجتماعی این خبر را منتشر کرد که دیوید راکفلر وهنری کیسینجر با میخائیل گورباچف، رئیس جمهور وقت اتحاد شوروی دیدار کرده اند. واشنگتن پست این دیدار را پربار توصیف کرد و بس. بررسی رسانه های تحت تسلط شوروی جزئیات بسیار زیادی را برملا کرد.
راکفلر وکیسینجر به گورباچف گفته بودند که فشارهای اقتصادی اتحاد شوروی را درک می کنند و در صورتی که آمریکایی ها شاهد انتخابات آزاد در لهستان باشند، می توانند ترتیبی دهند که آمریکا به دولت دست نشانده آن در لهستان کمک مالی کند.
از این رو، قرار براین شد که انتخابات پارلمان ملی لهستان به طور آزاد برگزار شود و فقط یک سوم کرسی های آن دراختیار حزب کمونیست که درمحاصره بود قرار بگیرد.
آیا می توانید انتخاباتی را درآمریکا تصور کنید که درآن یک سوم کنگره از قبل فقط برای دمکرات ها یا جمهوری خواهان مشخص شده باشد؟
یک سوم دیگر کرسی ها برای حزب دهقان درنظرگرفته شد. این حزب شاخه ای از حزب کمونیست بود که به مدت چهل سال، طبق دستورهای کرملین رأی داده بود.
اما هنگامی که انتخابات به پایان رسید. اصلاح طلبان درحزب دهقان فرصت را غنیمت شمردند و همراه اعضایی رأی دادند که واقعاً آزادانه برای تشکیل دولت انتخاب شده بودند و به این ترتیب، دولت کمونیست را ساقط کردند. آنگاه آتش آزادی اروپا را دربرگرفت و به جنگ سرد پایان داد. براساس این اطلاعات و پیش از آنکه رسانه های جریان غالب متوجه شوند. اسپات لایت که هنوز منتشر می شد، گزارشی زود هنگام درباره سقوط کمونیسم دراروپا درج کرد.
رخداد مهم دیگر زمانی اتفاق افتاد که ناتو، درآوریل 1999، پنجاهمین سالگرد تاسیس خود را در واشنگتن جشن گرفت.
کنت کلارک، 5 وزیر سابق دارایی انگلیس و از چهره های برجسته دیرینه بیلدربرگ، موافقت کرد درجلسه ای به ظاهر دوستانه باگروه کوچکی از گزارشگران در باشگاه ملی مطبوعات6 حاضر شود. اولین سؤال من بعد از اینکه خاطرنشان کردم که وی قرار است درنشست بیلدربرگ، در شهر سینترا 7 درپرتغال شرکت کند، درباره دستور کار بود.
این پرسش وی را میخ کوب کرد. حالا که شهر، کشور اقامتگاه و تاریخ های دقیق را به وی گفته بودند، خجالت زده تر از آن بود که انکار کند. زیر ضربات سؤال قرار گرفت. پس درکمتر از یک ساعت علناً تأیید کرد که مقصود بیلدربرگ تبدیل نیمکره غربی به اتحادیه آمریکاست، مانند اتحادیه اروپا، و وجه رایج اتحادیه آمریکا دلار خواهد بود.
کلارک نقشه بیلدربرگ را برای ایجاد اتحادیه آسیا-اقیانوس آرام با وجه رایج سومی تصدیق کرد. وی یادآوری کرد قرار است جهان به سه ناحیه بزرگ تقسیم شود تا اداره آن برای دولت جهانی، که زیر نظر سازمان ملل متحد شکل می گیرد، آسان باشد. وی گفت تمام این تحولات به زودی رخ خواهد داد.
هر سال که اسپات لایت و حالا آمریکن فری پرس بیلدربرگ را تعقیب کرده اند، خوانندگان آموخته اید، پیشاپیش رسانه های جریان غالب منتظر چه واقعه ای باشند، زیرا کسانی که می دانند، سوگند سکوت خورده اند و سایرین بی اطلاع هستند.
خوانندگان اسپات لایت، دررسانه های اروپـا درباره بیلدربرگ تبلیغات زیادی کردند. در سال 1994 متوجه شدیم که نشست بیلدربرگ درهلسینکی پایتخت فنلاند، برگزار می شود. پاسخ خوانندگان اروپایی که پرسیدند آیا باید به رسانه ها خبر دهند، مثبت بود.
نتیجه این کار پوشش خبری گسترده مطبوعات و رادیو و تلویزیون ها بود که چهره های برجسته بیلدربرگ را بهت زده کرد. از آن زمان، اخبار بیلدربرگ در اروپا بازتاب گسترده ای داشته است. با این حال، کنترل رسانه ها و تدابیر امنیتی در ایالات متحده به قدری شدید است که خوانندگان دربرملا کردن بیلدربرگ دراین کشور توفیق کمی داشته اند.
گروه های مطبوعاتی واشنگتن، که کارنامه ای تاریخی یافته اند که گزارش های ما را تأیید می کند به شدت به آنچه می تواند گزارش کنند، علاقه مند شده اند. پس از هر نشست بیلدربرگ، نسخه های زیادی از آمریکن فری پرس، محتوی گزارش های بیلدربرگ را به گزارشگرانی می دهم که نمی توانند گزارش کنند. بسیاری از آنها مستقیماً به من اعلام می کنند که سرپوش گذاشتن رسانه های جریان غالب را رسوایی می دانند.
معمولاً بدم می آید که سؤال را با سؤال پاسخ دهند. اما در طول سال ها متوجه شده ام که این روش موثری برای پاسخ به گزارشگرانی است که می گویند بیلدربرگ صرفاً فقط یک رخداد ورزشی است، و می پرسم:
«اگر 120ستاره سینما یا 120بازیکن فوتبال حرفه ای هر سال دراقامتگاهی محصور گردهم می آمدند و نگهبان های مسلح از آن محافظت می کردند، به هر دری می زدید که ببینید چه اتفاقی افتاده است. پـس چرا وقتی 120 نفر از برجسته ترین رهبران جهان در عرصه امور مالی و سیاست به این شکل گرد هم می آیند، هیچ کنجکاوی بروز نمی کند؟»
هرگز به این سؤال پاسخ داده نشده است.
سال های اولیه (1982- 1975)
من از سال 1975 تا 1982 نظارت بر گزارشگران پوشش خبری بیلدربرگ را برعهده داشتم که درباره دولت سایه جهان گزارش جمع آوری می کردند. هنگامی که بیلدربرگ در اروپا تشکیل جلسه می داد، یک خبرنگار اروپایی مأموریت می یافت به محل نشست برود. به همین شکل وقتی بیلدربرگ در آمریکای شمالی تشکیل جلسه می داد، گزارشگری از کارکنان نشریه یا یک خبرنگار محلی گسیل می شد. تا سال 1983 طول کشید تا خودم شخصا پوشش خبری بیلدربرگ را آغاز کنم و از آن زمان لذت زیادی برده ام. در خلال آن هفت سال، اطلاعات فراوانی از منابع متعدد اندوختم که از آن در فصل اول استفاده کرده ام.
فارست موردن8، سخنگوی کمیسیون سه جانبه در مکالمه ای تلفنی با من، در 14 دسامبر، تأیید کرد که این کمیسیون در ماه جولای 1973 به پیشنهاد راکفلر در جریان یکی از نشست های اولیه بیلدربرگ تشکیل شد. موردن، که رئیس یک شرکت روابط عمومی به نام شرکت فارست موردن بود، گفت که عهده دار وظایف اداری سازمان بیلدربرگ، در ایالات متحده، بر مبنای هزینه تمام شده است. این شرکت در نیویورک، منهتن، خیابان پنجاه و یکم شرقی، پلاک 39، طبقه پنجم واقع بود.
جیمی کارتر در سال 1973 جذب کمیسیون شد، زیرا به گفته موردن، سازمان جدید آینده فرماندار ناشناخته جورجیا را درخشان پیش بینی کرده بود.
کمیسیون سه جانبه همتای سازمان بیلدربرگ است که گرایش آسیایی دارد (بیلدربرگ به منافع کشورهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی گرایش دارد) و بسیاری از اعضای این دو نهاد عضو شورای روابط خارجی9 هستند. این شورا نهاد جنبی گروه بیلدربرگ در آمریکا به شمار می رود. موردن به عضویت های همپوشانی کننده در این سه گروه اشاره و به این نکته موافقت کرد که توصیف کمیسیون سه جانبه تحت عنوان «یک گروه بیلدربرگ آسیایی» قیاس پذیر است، زیرا ژاپنی ها نیز در آن گنجانده شده اند.
نخستین بار گزارشگران حقیقت یاب نشریه اسپات لایت در نیویورک، که اکنون از انتشار بازمانده است، ارتباط موردن با بیلدربرگ را برملا کردند. موردن در دو مصاحبه تلفنی نقش خود را در اجرای مقدمات نشست های بیلدربرگ در این کشور تأیید کرد، هر چند که این گروه هر سال در کشورهای مختلف دیدار می کنند.
موردن در هر دو مصاحبه گفت که جک هاینز، رئیس کمیته سازمان دهی بیلدربرگ، در دفتر وی حضور دارد. موردن به
هنری جی هاینز دوم10 اشاره می کرد که اکنون درگذشته است. وی رئیس شرکت ترشی و سس گوجه فرنگی هاینز بود که 21 سال در نشست های بیلدربرگ شرکت کرد. موردن ابتدا پیشنهاد کرد هاینز در مصاحبه شرکت کند. در مصاحبه دوم، موردن گفت هاینز در کنفرانس است. جان هاینز دوم، پسر هاینز، در سال 1976 و با صرف 9/2 میلیون دلار از پول خود- که یک رکورد است- به عضویت سنای آمریکا انتخاب شد.
سناتور هاینز در سانحه سقوط هواپیما کشته شد. همسر بیوه اش ترزا11، با همکار هاینز در سنا، یعنی سناتور جان کری12 از ایالت ماساچوست، ازدواج کرد که نهایتا نامزد حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری سال 2004 شد.
موردن گفت نشست بعدی بیلدربرگ در بهار سال آینده در انگلیس برگزار می شود، اما مکان و تاریخ دقیق هنوز معین نشده بود.
موردن تصدیق کرد بیلدربرگی ها مسائل مربوط به سیاست کلان را به بحث می گذارند که بر کل جهان تأثیر می گذارد. وی همچنین تأیید کرد که مذاکرات بیلدربرگ مستقیما عامل دگرگونی ها در سیاست کلان جهان است. اما گفت به علت قرارداد رازداری، که بیلدربرگی ها براساس آن تشکیل جلسه می دهند، نمی تواند نتایج صریح را مستند کند.
در این مصاحبه، که وی به شکلی غیرعادی صریح بود، این سؤال مطرح شد که آیا مذاکرات سیاسی که در آن سران کشورها و مقامات بلندپایه مانند هنری کیسینجر، وزیر خارجه آمریکا، شرکت می کنند، ناقض قانون لوگان13 نیست که شهروندان حقیقی را از تلاش برای تأثیرگذاری بر سیاست خارجی منع می کند؟ موردن مصرانه گفت که این قبیل مذاکرات عادی و قانونی است.
مهم ترین اظهارات موردن تصدیق این امر بود که کمیسیون سه جانبه کارتر را همچون یک ستاره سیاسی بالقوه جذب کرد، و اینکه راکفلر محرک تشکیل کمیسیون سه جانبه بود.
ناظران روابط پنهانی جهانی، با اشاره به عضویت متقابل اعضای این سه گروه در گروه های دیگر، از مدت ها پیش سازمان بیلدربرگ را همچون چتری فرض کرده اند که شورای روابط خارجی و کمیسیون سه جانبه پره های آن هستند.
نخستین بار خبر دست اول لیبرتی، نشریه لابی آزادی، در سال 1971، و دوباره در سال 1975، راکفلر را یک قدرت اصلی در سازمان بیلدربرگ معرفی کرد. همگان علنا مظنون بودند که وی از طریق کمیسیون سه جانبه دخالت خود را در جهان گسترش می دهد. سخنان موردن نخستین تصدیق شناخته شده علنی بیلدربرگی ها در این زمینه است.
هنگامی که کارتر برای نخستین بار از گمنامی درآمد، مشاهدات اولیه دیگر رقبای دمکرات در دور ابتدایی انتخابات14 حاکی از آن بود که وی هرگز با کمبود منابع مالی روبه رو نمی شود. طولی نکشید که معلوم شد وی از نخستین افرادی است که کمیسیون سه جانبه جذب کرده است.
هیچ توضیح مقبولی وجود نداشت که کمیسیون قدرتمند
سه جانبه فرماندار ناشناخته جورجیا را به عضویت بپذیرد. در سال 1973، کارتر خارج از جورجیا کاملا ناشناخته بود و عده بسیار زیادی معتقد بودند این ایالت در اختیار لستر مدوکس15، فرماندار سابق، و مرحوم سناتور ریچارد راسل16 است.
بنابراین، این تصدیق موردن حائز اهمیت است که کارتر همچون یک «ستاره سیاسی در حال اوج گیری» (این کلمات را اسپات لایت پیشنهاد کرد و موردن پذیرفت) جذب شد، نه به دلیل تمایل به گسترش دایره عضویت کمیسیون. گفته های موردن تلویحا تایید می کند که کمیسیون سه جانبه کارتر را برای اموری بزرگ آماده می کرد- مانند کاخ سفید. این امر توضیح می دهد که چرا و چگونه چشمه منابع مالی کارتر همواره می جوشید.
موردن خود پیشنهاد کرد برای «فهم بهتر» کمیسیون سه جانبه شماره 20 دسامبر مجله تایم مطالعه شود.
هنری گرون والد، مدیرمسئول آن زمان تایم، بیلدربرگی بود. وی با بیلدربرگ همکاری منظمی داشت و هرگز از دستورهای این گروه، برای سرپوش گذاشتن بر اطلاعات نشست های آن سرپیچی نکرد. وی دعوت لابی آزادی را برای مصاحبه درباره فعالیت هایش در چارچوب بیلدربرگ رد کرد.
گزارش تایم، شماره 20 دسامبر، روایت همدردی آمیز از اتکای کارتر به موسسه بروکینگز17 و کمیسیون سه جانبه برای تامین نیروی کاری مستعد در دولت جدید است.
تایم گزارش کرد:
«آرتور ام. سلزینگر کوچک18، مورخ، در وال استریت ژورنال گزارش کرد که همین ماه گذشته وی کوشید جمعی از مخاطبان متشکل از روشنفکران و روزنامه نگاران پاریس را متقاعد کند که کمیسیون ]سه جانبه[ یک سازمان خوش نام است و نه یک «توطئه هولناک بانکداران» که به فکر خانواده راکفلر متبادر شده باشد.»

1- Mark warner
2- Barry Goldwater
3- The Trilateral Commission
4- Off-season
5-Kenneth Clark
6- The National Press Club
7- Sintra
8 Forrest Murden
9 Council on Foreign Relations CFR
10 Henry JHeinz II
11 Theresa
12John Kerry
13 Logan Act
14Primaries
15Lester Maddox
16Richard Russell
17The Brookings Institution
18Arthur MSchlesinger Jr